۰۹:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶

تاثیرات تنش و تحریم بر آسایش و امنیت روانی جامعه

علی علیزاده در یادداشتی به بررسی تاثیرات تنش و تحریم بر آسایش و امنیت روانی جامعه پرداخت.

تاثیرات تنش و تحریم بر آسایش و امنیت روانی جامعه

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ببین و بخون، علی علیزاده – در چند سال گذشته وضعیت اقتصادی و رفاه جامعه در طبقات مختلف با بحرانهای جدی مواجه شده که از مهمترین دلایل آن انزوای حاصل از وجود بن بستهای عظیم دیپلماسی با سایر کشورهای قدرتمند و وجود تحریمهای گوناگون به دلایل و بهانه های مختلف بوده است.

دامنه بحران اقتصادی در هر جامعه ای با سلامت روان جامعه و رفاه مردم ارتباط مستقیم دارد. بطور مثال به هر میزان وضعیت اقتصادی بحرانی تر شود، وضعیت انسجام و امنیت روانی جامعه به فروپاشی نزدیک تر می شود و بالعکس آن هرچقدر وضعیت رفاه و آسایش مردم جامعه با ثبات مواجه شود جامعه و فرزندان سالم تری به ارمغان می آورد.

این روزها آحاد جامعه ایران در حالی تاریک ترین و پر تنش ترین شرایط اقتصادی سالهای اخیر را بواسطه عدم ارتباط منطقی و اصولی کشورمان با سایر کشورهای قدرتمند و پرآوازه تجربه می کنند که مشکلات عظیم وابسته به آن در بطن جامعه به واضح ترین وضعیت ممکن رخ نمایی، ظهور و بروز کرده است.

وجود تحریمه های ظالمانه، فساد و رانت و دیپلماسی نا کارآمد از جمله دلایلی است که وضعیت رکود اقتصادی، تورم و بحرانهای امنیتی و اجتماعی را موجب شده که در این میان فاصله طبقاتی در میان اقشار مردم و گسترش فقر به حدی غیر قابل باور رسیده است.

اما در چند روز گذشته در اوج وخامت شرایط اقتصادی اتفاقات عجیبی رخ داده که نمونه آن در سالهای گذشته بی سابقه نبوده است. آغاز گفتگوها میان ایران و آمریکا برای رفع انسدادها در مسیر حل بحرانهای موجود بین دو کشور و احتمالاً زدودن سایه جنگ تا رفع تحریمها باعث شد قیمت ارز و طلا را که ارتباط مستقیمی با معیشت مردم و نبض اقتصاد دارد، دستخوش تغییراتی کند.

همین تغییرات و زمزمه توافقات احتمالی و انعکاس پالس مثبت موجب شد از التهاب بازار غیر رسمی ارز و طلا کاسته شده و در میان مردم امید به شرایط بهتر و روزهای پر رونق دوباره زنده شود. هنوز چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که پالسها، انتقادات و سخنان منفی در این باره از سوی برخی جریانها باعث شد بازار مجدداً از وضعیت آرامش موقت خارج شود!

اما براستی این ماجرا از دو طیف قابل بررسی و تأمل است. اینکه عدم امنیت روانی جامعه و رفاه اجتماعی چه پیامدهایی برای حاکمان و مردم دارد و دوم اینکه چه کسانی از وجود بحران اقتصادی و تحریمها منفعت کسب می کنند؟

موضوع “عدم امنیت روانی و رفاه مردم” فقط یه مسئله فردی یا احساسی نیست، بلکه یه هشدار جدی اجتماعی‌ است و این وضعیت می‌تواند بسیار خطرناک باشد:

۱. حاکمان و تصمیم‌گیران

وقتی آحاد مردم احساس ناامنی روانی کنند و رفاهشان با خطر مواجه شود به همان تناسب بی اعتمادی مردم به حکومت افزایش پیدا می کند.

مشروعیت سیاسی کاهش پیدا می‌کند.

اعتراضات اجتماعی شکل می‌گیرند.

فرار نخبگان یا مهاجرت افزایش پیدا می‌کند.

۲. نظام اقتصادی کشور

جامعه‌ای که روانش فرسوده‌ است، مصرف‌کننده‌ی خوبی نخواهد بود. تولید به میزان چشمگیری کاهش پیدا می کند، قدرت خرید کمتر مردم کاهش می یابد و سرمایه‌گذاران از سرمایه گذاری امتناع می کنند.جامعه ای که امنیت روانی نداشته باشد قاعدتاً انگیزه و خلاقیت های خود را هم از دست می دهد.

۳. مهاجرت نخبگان و افراد خلاق

آدم‌هایی که می‌توانند در ساخت و خلق جامعه سالم نقش بسزایی داشته باشند، وقتی احساس ناامنی کنند، یا گوشه‌نشین شده و به حاشیه رانده می شوند و یا با انتخاب مهاجرت تلاش می کنند از نبوغ و خلاقیت خود در آنسوی مرزها بهره ببرند که به ظاهر قدرشناس حضور چنین نخبگانی در آن کشور هستند.

۴. خانواده‌ها و نسل آینده

کودکانی که در فضای پر از استرس و ناامنی رشد می‌کنند، با مشکلات روحی، تحصیلی، و هویتی مواجه می‌شوند. نسل آینده‌ای با اختلالات روانی، بی‌انگیزگی و خشم سرکوب‌شده، قطعاً آینده‌ و دورنمای قابل دفاعی برای نسل کودکانمان فراهم نمی کند.

اما از سوی دیگر واقعیت این است که امنیت روانی و رفاه مردم، همیشه به نفع همه آحاد جامعه نیست به‌ویژه جریانهایی که بقا و دوام آنها وابسته‌ است به ناامیدی، ترس، و نابرابری در جامعه.

۱. قدرت‌طلبانِ ناامن

جریانهایی که کنترل جامعه رو فقط با ترس و اضطراب مردم حفظ می‌کنند. از نگاه این گروه وقتی مردم آرامش داشته باشند، فرصت فکر کردن، مطالبه‌گری و حق‌خواهی پیدا می‌کنند لذا برای آنها این موضوع خطرناک است که دیگر نمی‌توانند با القای ترس جامعه رو ساکت و بی تفاوت نسبت به حوادث پیرامونشان نگه دارند.

۲. کاسبان ناامنی

صنعت‌هایی که از ترس و ناامنی سود می‌برند و شاید در دو دهه اخیر نام آنها با عنوان کاسبان تحریم بیشتر از هر زمان شنیده شده است. رسانه‌های وابسته به این جریانها با دامن زدن به وحشت، اضطراب و ترس مخاطبان کلیک می گیرند و اهدافشان را به همین طریق دنبال می کنند. آنها فروشنده‌های محصولات و خدماتی هستند که با استرس مردم سرو کار دارند و به مثال عناصری همچون روان‌درمانگرنماهایی می مانند که امیدواری پوشالی تزریق می و فقط وابستگی تولید می کنند.

۳. شبکه‌های فساد و رانت

در این میان مردم آگاه،تحصیلکرده، با فرهنگ، سالم و امیدوار کمتر در دام این شبکه ها گرفتار می شوند، وقتی مردم امید دارند، به همان تناسب عزت نفسشان افزایش می یابد و کمتر زیر بار شعارها و الگوهای دروغین و فاسد می روند. به همین دلیل است که فساد، در فضای امن و روشن رشد نخواهد کرد اما در شرایط بحران اقتصادی و تنگناهای تحریم و کرم های کاسب تحریم، این عناصر فساد و رانت هستند که از هر گونه آرامش و ثبات هراس دارند و می کوشند جو جامعه را ملتهب نگاه دارند.

۴. برخی جریان‌های ایدئولوژیک رادیکال و افراطی

برای این جریانها، مردم باید همیشه در ترس از “دیگری” و یا دشمن فرضی زندگی کنند. ترس و وحشت تنها سوخت ماشین تبلیغات این دسته از متهجرین کاسب می باشد و پس جامعه ای که امنیت روانی دارد و بر روی این ویژگی منحصربفرد پافشاری می کنند و به دانش روز مسلط هستند کمتر جذب افراط و خشونت شده و در گرداب بازی فاسد این جریانها گرفتار می شوند.

۵. بعضی مدیران ناکارآمد

وقتی مردم ناراحت و نا امید باشند، همیشه دلیلی برای توجیه کم‌کاری است. اما در جامعه‌ ای با رفاه، خصلت پرسشگری رشد کرده، مطالبات منطقی افزایش پیدا می کند و پاسخ‌خواهی جدی‌تر خود را به نمایش می گذارد. در این بستر مدیر نا کارآمد و فاسد جایی ندارد و قطعاً مدیران به بهترین نحو در خدمت سازمانها و نهادها به خدمت رسانی و انجام صحیح وظایف مشغول خواهند شد.

 

پایان/*

.

 

مطالب مرتبط

آخرین اخبار