۱۸:۱۵ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۳

امشب شب تاسوعاست… شبی که آسمان هم بغض دارد

امشب، شب تاسوعاست؛ شبی که ستاره‌ها برای سقای کربلا اشک می‌ریزند. شبی که زمین زیر پای وفاداری می‌لرزد و آسمان در برابر عظمت نام "عباس" سر خم می‌کند. این شب، شب دلاوری نیست؛ شب عشق است، شب غیرت، شب سقای بی‌دست اما با‌وفا...

امشب شب تاسوعاست… شبی که آسمان هم بغض دارد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ببین و بخون، در سکوتِ شب، وقتی باد آرام از میان خیمه‌های خاک‌گرفته‌ی دشت کربلا می‌گذرد، نامی در فضا طنین می‌افکند که از جنس نور است؛ عباسقمر بنی‌هاشم… مردی که سایه‌اش، ستون خیمه‌ها بود و نگاهش، آرامش دل زینب.

ابوالفضل (ع) تنها یک سردار نبود. او تجسمی از وفاداریِ بی‌مرز، مردانگی بی‌انتها و عشقی بی‌قید و شرط به حسین بود. عباس نیامده بود که فقط بجنگد؛ آمده بود تا یاد بدهد چگونه می‌شود عاشق بود، بی‌آن‌که شرطی گذاشت.

امشب شب اوست. شبی که دست‌هایش را داد، اما پرچم غیرت را زمین نگذاشت. شبی که لب‌های خشکیده‌اش را بر آب مقدم نداشت، چون دلش برای عطش کودکان خیمه می‌سوخت. عباس اهل رودخانه بود، اما خودش تشنه رفت، تا بفهمیم محبت یعنی ایثار، یعنی بی‌نام و نشان ماندن، فقط برای رضای خدا.

عباس یک نام نیست، عباس یک راه است. راهی که از علقمه می‌گذرد و به دل‌های عاشق می‌رسد. هر کس در دلش، حتی ذره‌ای غیرت و وفاداری دارد، باید ردّ پای عباس را شناخته باشد.

و امشب، شب تاسوعاست… شب وداع آب با سقّا. شب خداحافظی علم با علمدار. شب گریه‌ی حسین برای برادری که پشت و پناهش بود. شب زمزمه‌ی زینب در دل تاریکی: «برادرم، نرو…»

یا ابوالفضل…
به حق آن دستان بریده،
ما را از خیمه‌ی محبت اهل‌بیت دور نکن.
دست ما را هم بگیر، هر جا که افتادیم،
تو که افتادی و دوباره بلند شدی،
یادمان بده عباس بودن یعنی چه…

 

پایان/*

.

 

مطالب مرتبط

آخرین اخبار